سلام ستارهام. خوش آمدی بابا...
وقتی در آغوشت میگیرم و سر کوچولویت را روی شانههایم میگذاری، سبک میشوم. انگاری اصلا در قید و بند این دنیا نیستم. بابایی در آغوشت که میگیرم همه غصهها و نگرانیهایم میرود جایی دور. با هم یکی میشویم و حظ میکنم. دلم میشود اندازه دل کوچکت.
ستاره بانو!
چقدر با هم حرف داریم. بابا باید کلی حدیث مظلومی و روایت تشنگی را برایت بگویم. باید یادت دهم که جز زیبایی ندیدن یعنی چه؟
دخترم!
خوش آمدی به این دنیا. دنیایی که ما ساختهایم. ببخش بابا که بعضی چیزها سر جای خودش نیست.
ستاره جانم!
از حالا به بعد که دوستیمان شروع شده تا هر کجا، حتی آن دور دورها، تمام قد، همراه و پشتت ایستادهام که مبادا دلت بلرزد یا بگیرد. بابایی، آغوشم همیشه برایت گشوده است.
زیر لب برایت "الله حافظ والکافی الوحده" میخوانم. ما هرچه داریم از توسل و توجه آقا امام رضا است.
خدایا شکرت که لایقم دانستی...